تا عزت نفس واقعی چقدر فاصله دارم؟

1: با اینکه بینی من بزرگ نیست، اما حتما اولین پولی که به دستم برسد بینیم را عمل می‌کنم.

2. هر وقت مهمان دارم از چند روز قبل احساس تشویش و نگرانی دارم.

3. کار راحتی است: در جمعی که موضوع آن در تخصص من است صحبت کنم.

4. هیچ گاه خودم به تنهایی تصمیم نمی‌گیرم همیشه باید از دیگران نظر خواهی کنم.

5.دیگران همیشه دوست دارند در کنار من باشند تا حالشان خوب شود.

6. افراد خانواده باعث آرامش من می‌شوند.

7.وقتی شرایط اطراف تغییر می‌کند کاملا بهم میریزم.

8.تمام دوستان من نقطه ضعف مرا می‌دانند.

9.اگر عزیزترین فردی که نزدیک من هست را از دست بدهم (مانند همسر، مادر، نامزد) بعد مدتی سوگواری آرام آرام فراموش می‌کنم و به زندگی خودم ادامه میدهم.

10.قدرت شنیدن هر حرفی را ندارم و در اولین کلام واکنش نشان می‌دهم.

11. هر گروهی (خانواده، دوستان و …) که نزدیک من هست تقریبا می‌توانم نظر آنها را تغییر دهم.

12.معمولا اتاق خوابم و محل کار هر دو شلوغ است.

13.هنگامی که اشتباهی می‌کنم خودم را سرزنش نمی‌کنم.

14.بهتر است خودم را آنطور که هستم نشان دهم.

15.برای رفتن به مهمانی زمان زیادی را برای آماده شدن صرف نمی‌کنم.

16.من همیشه درگیری بیماری هستم(مثلا سرماخوردگی، درد عضلات، کهیر و…)

17.نجوای هدایت‌گر ذهن من (راهکار دادن و…) بیشتر از نجوای تخریب گر ذهن من (احمق بیشعور) فعالیت می‌کند.

18.در اطراف من افرادی هستند که اسطوره من هستند.

19.حرفهای زیادی هست که باید به دیگران بگویم اما نمی‌توانم.

20.من فداکار هستم اما دوست ندارم همیشه نوبتم را به دیگران واگذار کنم.

21.از ابتدای عمرم تا کنون ابزار دست پدر و مادرم بودم و خیلی زجر کشیدم.

22.همیشه دوست داشتم فرد دیگری باشم.

23.شکست لازمه موفقیت من است.

24.تاکنون موردی پیش نیامده که دیگران چیزی را به من بدهند تا برایشان نگهداری کنم.

25.تخصص انجام خیلی از کارها را دارم ، اما میترسم انجام دهم.

26.در ارتباط با همسرم فقط شنونده هستم و نمی توانم حرفهایم را بیان کنم.

27.بسیاری از آرزوهایم به خاطر از دست دادن موقعیتم به فراموشی سپرده شد.

28.وقتی دیگران از زخم هایشان صحبت می‌کنند دنبال نقاط مشترک بین خودم و آنها هستم.

29.کاش همه چیز به 10 سال قبل باز می‌گشت.

30.از جنسیت خودم راضی هستم.

31.مدرک شغلی یک وجه استخدام است وجه دیگر آن داشتن پارتی و آشناست.